سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۹۲: چو احتیاج طلب می شود، نقاب طلب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو احتیاج طلب می شود، نقاب طلب که از خدا نتوان کرد بی جواب طلب خبر ز خضر نداری و زندگانی او بمیر تشنه، مکن از زمانه آب طلب مرید پیر مغانم که این نصیحت اوست طلب مکن ز کسی، ور کنی شراب طلب نکرده ام ز قناعت به کودکی هرگز ز دایه شیر به شب های ماهتاب طلب! به زیر چرخ مجو کام خویش ای درویش چه می کنی ز در خانه ی خراب طلب؟ درین محیط که دست تهی ست مخزن فیض طلب مکن ز صدف گوهر، از حباب طلب حدیث منع شراب است در کجا زاهد چو غنچه بر سر زانو نشین، کتاب طلب درین خرابه، عزیزان رفته را از خاک به پنجه چند کنم همچو آفتاب طلب؟ کشد به جذبه ز هندم به سوی خاک نجف بود سلیم همینم ز بوتراب طلب سلیم تهرانی