سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۹۱: دیدم آخر به دست، جام طرب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دیدم آخر به دست، جام طرب عجب ای دور روزگار، عجب دامن همتی بود خم را به فراخی چو آستین عرب از که نالم، که سوخت عشق مرا خانه زاد است آتشم چون تب بود از درد استخوان به تنم پوست در ناله چون قبای قصب از جنون این خرابه را همه روز می کنم همچو آفتاب وجب امشبم درد دل تمام نشد باقی داستان به فردا شب! شد انالحق سرا سلیم، آری مست را مشکل است پاس ادب سلیم تهرانی