سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۸۴: نیست ممکن جرعه ی آبی نباشد با نصیب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نیست ممکن جرعه ی آبی نباشد با نصیب تشنگان یاخضر می گویند و عارف یانصیب بر سر یک خوان، جهانی روزی خود می خورد می برند از شربت آبی همه اعضا نصیب هر کسی را روزی از جایی مقرر کرده اند قطره ی آبی صدف را نیست از دریا نصیب خار و خس را اختیاری بر سر سیلاب نیست می روم سرگشته و حیران، برد هر جا نصیب گردن مینا و ساق ساقی و ران شکار نعمتی باشد، شود این هر سه چون یک جا نصیب شکوه ی آوارگی ما را سلیم از عشق نیست از ازل ما را غریبی بود چون عنقا نصیب سلیم تهرانی