سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۷: یک شب از بخت زبون شمعی نشد همدوش ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یک شب از بخت زبون شمعی نشد همدوش ما برنخیزد صبح جز خمیازه از آغوش ما در محبت تا حدیث پندگویان نشنود مغز سر چون شیشه ی می پنبه شد در گوش ما نکهت گل بیخودی می آورد دیوانه را بوی او آورد باد و برد عقل و هوش ما خامی از کار جهان، مستان چو آتش می برند باده گردد پخته در میخانه ها از جوش ما لب به دشواری گشاید در سخن آشفته دل چشم خواب آلوده را ماند لب خاموش ما عشق پنهان فاش خواهد گشت از آهم سلیم سخت دودی می کند این آتش خس پوش ما سلیم تهرانی