سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۹: ای ز مژگانت مرا چون خوشه در دل تیرها
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای ز مژگانت مرا چون خوشه در دل تیرها بر سرم چون برگ بید از غمزه ات شمشیرها خفته در راه تو از عجز ای غزال شیرگیر دست بر بالای یکدیگر نهاده شیرها گرچه در راه تو عمرم صرف شد چون گردباد دارم از ریگ بیابان بیشتر تقصیرها صیدگاه کیست این صحرا که از زخم خدنگ سایه پنداری پلنگ است از پی نخجیرها فکر اسباب تعلق کردن از دیوانگی ست موج دریای جنون ماست این زنجیرها سایه ی تیغ است عاشق را مقام عافیت برگ نی باشد حصاری از برای شیرها کفر و دین را عشق صلحی داد کز اندام خود چون زره کردند جوهر را برون شمشیرها نیست آزادی سلیم از حلقه ی فتراک عشق صیدگاه اوست عالم، ما همه نخجیرها سلیم تهرانی