قدسی مشهدی
غزل ها
شمارهٔ ۲۹۳: گر کنم گریه به اندازه چشم تر خویش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر کنم گریه به اندازه چشم تر خویش گیرد از غیرت من، ابر چو دریا سر خویش با خیال تو چو شب دست در آغوش کنم صبح با مهر ز یک جیب برآرم سر خویش تا به کی منت صیاد، چرا چون طاووس صورت حلقه دامی نکشی بر پر خویش؟ آخر از پهلوی دل گشت چراغم روشن اخگری بود مرا در ته خاکستر خویش خشت برداشته بود از سر خم پیر مغان جرم من بود که در خون نزدم ساغر خویش تیره تر باید ازین اختر من، معذورم گر شکایت کنم از تیرگی اختر خویش گر به دوزخ برمش، منت آتش نکشد دل که چون لاله به خون داغ کند پیکر خویش قدسی ار بوالهوسی راه زلیخا نزدی روی یوسف ننمودی به ملامتگر خویش قدسی مشهدی