قدسی مشهدی
غزل ها
شمارهٔ ۸۹: نشسته بر سر کویی و فتنه بر پا نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نشسته بر سر کویی و فتنه بر پا نیست ز حیرت تو کسی را به جنگ پروا نیست ز چشمم از به کناری، نشو ز طوفان امن کنار چشم من است این، کنار دریا نیست قدح به دست و چو نرگس همیشه مخموریم می خمارشکن در پیاله ما نیست نسوخت چون دگری را به بزم، دانستم که جز به خدمت پروانه شمع بر پا نیست از آن ز مصر به کنعان نمی رود یوسف که مهربانی یعقوب چون زلیخا نیست به یاد زلف بتان آنقدر قلم زده ایم که در سفینه ما جز خط چلیپا نیست به جرم مهر خود از چشم خلق افتادیم وگرنه چشم بداندیش در پی ما نیست به قتل خود مکن ایما به غمزه اش قدسی ستیزه خوی تو را حاجت تقاضا نیست قدسی مشهدی