فیض کاشانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۱۱: ما شبى دست برآریم و دعائى بکنیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ما شبی دست برآریم و دعائی بکنیم غم هجران تو را چاره ز جائی بکنیم خشک شد بیخ طرب راه مقام تو کجاست تا در آن آب و هوا نشو و نمائی بکنیم دل بیمار شد از دست رفیقان مددی تا طبیبش به سر آریم و دوائی بکنیم مدد از مهدی هادی طلب ای دل ورنه کار صعب است مبادا که خطائی بکنیم سایه طایر کم حوصله کاری نکند طلب از سایه میمون همائی بکنیم کی بود نعره‏زنان در قدمش از سر شوق دست و تیغی بگشائیم و غزائی بکنیم ***** تا توان فیض ز حافظ سخنی پیدا کن تا به قول و غزلش ساز و نوائی بکنیم فیض کاشانی