فیض کاشانی
غزل ها
شمارهٔ ۷۱: مژده اى دل که مسیحا نفسى مىآید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مژده ای دل که مسیحا نفسی می‏آید که ز انفاس خوشش بوی کسی می‏آید از غم هجر مکن ناله و فریاد که من زده‏ام فالی و فریادرسی می‏آید کس ندانست که منزلگه آن دوست کجاست این قدر هست که بانگ جرسی می‏آید از ظهور برکاتش نه منم خرّم و بس عیسی اینجا به امید نفسی می‏آید همه اعیان جهان چشم به راهش دارند هر عزیزی ز پی ملتمسی می‏آید فیض دارد سر آن کو به رهت جان بازد هرکس این‏جا به امید هوسی می‏آید ***** دوست را گر سر پرسیدن بیمار غم است گو بیا خوش که هنوزش نفسی می‏آید فیض کاشانی