فیض کاشانی
غزل ها
شمارهٔ ۶۳: شوقت نه سرسریست که از سر به در شود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شوقت نه سرسریست که از سر به در شود مهرت نه عارضی است که جای دگر شود شوق تو در ضمیرم و مهر تو در دلم نوعی نیامده است که با جان به در شود دردیست درد هجرت تو کاندر علاج آن هرچند سعی بیش نمائی بتر شود اول منم که در غم هجر تو هر شبی دود دلم به گنبد افلاک پر شود جانی که بوی برد ز گلزار وصل تو او را چگونه بی‏گل رویت به سر شود گوشی که شرح وصف کمال رخت شنید شاید که از حدیث لبت پرگهر شود ***** چون کیمیای مهر تو با فیض همره است روزی امید هست که این خاک زر شود فیض کاشانی