فیض کاشانی
غزل ها
شمارهٔ ۵۴: پیشتر زانکه خدا خشت و گل آدم زد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پیشتر زانکه خدا خشت و گل آدم زد نور پیغمبر و آلش ز تجلّی دم زد کرد تسبیح و ملک از دم او گویا شد نعره نَحنُ نُسَبِّح زد و بر آدم زد آدم از پرتو آن نور شناسا شد و گفت سدّ اسما به ملک طنطنه اعلم زد دل آدم هوس منزلت ایشان داشت دست رد آمد و بر سینه نامحرم زد نور ایشان سبب سجده آدم گردید دیو پیدا شد و آتش به همه عالم زد شیعه آل نبی نیست مگر راه روی که قدم بر سر اسباب دل خرم زد ***** فیض اگر در ره تقوی قدمش سست آمد دست اخلاص به دامان شما محکم زد فیض کاشانی