فیض کاشانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۷: سئوال طلعت از آن حضرت ارچه بىادبى است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سئوال طلعت از آن حضرت ارچه بی‏ادبی است زبان خموش ولیکن دهان پر از عربی است نهفته حق رخ و باطل به عشوه جلوه‏کنان بسوخت عقل ز حیرت که این چه بوالعجبی است ز شوق نور حضورش بسوخت دل آری چراغ مصطفوی با شرار بولهبی است به نیم جو نخرم طاق قیصر و کسری مرا که درگهش ایوان و سایه‏اش طلبی است علاج درد دل ما شراب وصل شماست نه در صراحی و چینی و شیشه و حلبی است ز فیض مهر تو دل را امیدواری‏ها به گریه سحری و نیاز نیم‏شبی است ***** مپرس سرّ نهان بودن امام ای فیض که کارهای خدا را سئوال بی‏ادبی است فیض کاشانی