فیض کاشانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۸: برا امام که بنیاد عمر بر باد است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
برا امام که بنیاد عمر بر باد است بیا که قصر امل سخت سست بنیاد است غلام همت آنم که جز محبت تو ز هرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است شنیده‏اید که در حق دوستان علی سروش هاتف غیبم چه مژده‏ها داد است که ای ولیّ ولیّ خدا و عترت او نشیمن تو نه این کنج محنت آباد است‏ تو را ز کنگره عرش می‏زنند صفیر ندانمت که در این دامگه چه افتاد است حکایتی کنمت بشنو و شناسا شو که این حدیث ز پیر شریعتم یاد است: مجو طهارت مولد ز دشمنان علی که حمل مادر این قوم از دو داماد است! یکی پدر دگر ابلیس هر دو کرده دخول از اختلاط دو آب آن عدوی من زاد است‏ به پای خود به جهنم رود عدو تو مگوی که بر من و تو درِ اختیار نگشاد است ***** حسد چه می‏بری ای دشمن علی بر فیض ولای آل نبی روزی خداداد است‏ فیض کاشانی