سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۵۷۲: این چه رفتارست کارامیدن از من میبری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
این چه رفتار است کآرامیدن از من می بری هوشم از دل می ربایی عقلم از تن می بری باغ و لالستان چه باشد آستینی برفشان باغبان را گو بیا گر گل به دامن می بری روز و شب می باشد آن ساعت که همچون آفتاب می نمایی روی و دیگر باز روزن می بری مویت از پس تا کمرگه خوشه ای بر خرمن است زینهار آن خوشه پنهان کن که خرمن می بری دل به عیاری ببردی ناگهان از دست من دزد شب گردد تو فارغ روز روشن می بری گر تو برگردیدی از من بی گناه و بی سبب تا مگر من نیز برگردم غلط ظن می بری چون نیاید دود از آن خرمن که آتش می زنی یا ببندد خون از این موضع که سوزن می بری این طریق دشمنی باشد نه راه دوستی کآبروی دوستان در پیش دشمن می بری عیب مسکینی مکن افتان و خیزان در پیت کآن نمی آید تو زنجیرش به گردن می بری سعدیا گفتار شیرین پیش آن کام و دهان در به دریا می فرستی زر به معدن می بری سعدی شیرازی