واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۶۲۱: بنده عالم چرا از بهر ده درهم شوی؟
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بنده عالم چرا از بهر ده درهم شوی؟ بنده یک خواجه شو، تا خواجه عالم شوی؟! داد خود بستان ز آیین تواضع، ای جوان کاین سعادت نیست ممکن چون ز پیری خم شوی نطفه از پشت پدر، صورت نبندد بی سفر قطره ها باید زدن، خواهی اگر آدم شوی! نخل را جا عالم بالا شد از پیراستن گر فزونی خواهی آنجا، باید اینجا کم شوی پیش پاکان ره نداری، تا ز خود سازی زنی مرد شو، خواهی به مردان خدا محرم شوی بی غمی هرجا که بینی، گریه کن بر حال وی وا شود هر جا گلی، باید برو شبنم شوی واعظ از عالم ترا خود عبرتی حاصل نشد سخت میترسم تو آخر عبرت عالم شوی واعظ قزوینی