واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۵۷۷: گوشه یی میخواهم و، چشم بخوان دل تری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گوشه یی میخواهم و، چشم بخوان دل تری خلوتی میجویم و، فریاد زنگ از دل بری نیست در غمخانه گیتی، پرستاری مرا غیر آه پیش خود برپا و اشک خود سری عشقبازان را بجز چشم سفید و، رنگ زرد نیست در بازار سودای غمت، سیم و زری همچو امید زیاد خویش و چون لطف کمت بی تو درد فربهی داریم و، صبر لاغری در نکویی گر چه نبود هیچکس از ما بتر در بدی اما نمی بینیم از خود بهتری گر کنی گفت و شنید مردم دنیا هوس فکر کن اول زبان لالی و، گوش کری! کی توان کردن گران قدر خود از باد غرور؟! مشک را از باد در دریا نباشد لنگری! عاشقان آسوده اند از فکر سامان معاش هست درد عشق واعظ، درد بیدرد سری واعظ قزوینی