واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۵۶۱: کشد از گرم رویی، نیک و بد را در بر آیینه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کشد از گرم رویی، نیک و بد را در بر آیینه ازین رو، نیک و بد را نیز باشد رو در آیینه نباشد شاهدی بر خوبی کس، همچو اطوارش ندارد به ز خود بر خوبی خود محضر آیینه ز یار دلنشینی، هر دمش باید جدا گشتن نمی باشد از آن یک لحظه بی چشم تر آیینه چه نالی از کدورتهای دنیا، کان کند پاکت؛ بود بیجا کند گر شکوه از روشنگر آیینه دل روشن کند هموار زشتیهای دنیا را که زن را میکند مقبول طبع شوهر آیینه شکسته دل ز بس بیند هنرمندان عالم را ز چشم مردمان پوشیده دارد جوهر آیینه تو با خود آنچه کردی از جهالت پیشگی، دیگر بروی خود چه سان خواهی نگه کردن در آیینه؟! به جز اصلاح حال خلق، مطلب نیست واعظ را نگوید عیب مردم را ز روی دیگر آیینه واعظ قزوینی