واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۵۲۶: ز شمع فیض تاریکی است، قانع را سرا روشن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز شمع فیض تاریکی است، قانع را سرا روشن چراغ دولت است از سایه بال هما روشن اگر خواهد خدا کارت بدست دشمنان سازد بزور باد میگردد چراغ آسیا روشن درین پیری که با این چشم باید فکر خود دیدن ره اندیشه رفتن کن از شمع عصا روشن چراغ راه احسانت رنگ خجلت حاجت چو روی مفلسی بیند، شود چشم شما روشن فسردند آرزوهای جوانی، وقت پیری ها سه گردید روز شیروان، شد صبح تا روشن کدورت بیش باشد، عیش و عشرتهای کامل را بود نقص حنا، باشد اگر رنگ حنا روشن کدورات جهان بر زشتی آن سایه اندازد شود دل زین غبارت همچو چشم توتیا روشن براه انتظارش هر دم آهی میکشد گردن غباری بر نمی خیزد که گردد چشم ما روشن اگر از بوی یوسف، دیده یعقوب بینا شد ز دیدار عزیزان چون نگردد چشم ما روشن؟! غبار آورد گر چشمم ز پیری، چشم آن دارم که گردد چشم دل واعظ، مرا زین توتیا روشن واعظ قزوینی