واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۴۴۴: روشنایی از شب وصل تو اندوزد چراغ
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
روشنایی از شب وصل تو اندوزد چراغ سوختن از آتش هجر تو آموزد چراغ گر چراغ چهره ها از غازه میگیرد فروغ غازه از گلگونی رنگ تو افروزد چراغ نام رویش گر برم، تا شام کاهد آفتاب ور ز رنگش دم زنم، تا صبحدم سوزد چراغ خودنمایی حسن را، در پرده کردن خوشتر است جامه از فانوس از آن بر خویشتن دوزد چراغ! از شرر آتش، ز شبنم گل، عرق ریزد برش! جز خجالت زآن گل عارض چه اندوزد چراغ؟! بهر پاس گنج غم واعظ ز بیم دزد خواب تا سحر در خانه چشم از نگه سوزد چراغ واعظ قزوینی