واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۴۱۶: شمشاد چیست تا کند آن زلف شانه اش؟!
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شمشاد چیست تا کند آن زلف شانه اش؟! آیینه کیست؟ تا تو نهی پا به خانه اش آن رنگ دلفروز که من دیده ام ز تو هرکس تو را برد، فتد آتش بخانه اش گر بگذری ز کشت، بآن خال عنبرین بیرون چو مور، میدود از خاک دانه اش جز بخت من، کسی ز دیار تو برنگشت هر قاصدی که سوی تو کردم روانه اش از بسکه زنگ از دل و دیوار و در بری هر جا که پا نهی، کنی آیینه بخانه اش واعظ ز یمن فقر، بهر محفلی که رفت بالانشین صدر شود آستانه اش واعظ قزوینی