واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۳۲۰: آشنایی بتو عیب است که بیگانه کند!
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آشنایی بتو عیب است که بیگانه کند! کیست شمشاد که گیسوی ترا شانه کند؟! بند غم هر که کشد، قدر رهایی داند عاقلم کرده از آن عشق، که دیوانه کند آن چه مژگان دراز است، که گر خواباند میتواند مه من زلف بآن شانه کند آن زمان عاشق سودازده غم نشناسد کآشنایی تواش از همه بیگانه کند روز گردد، باسیران تو چون شام سیاه پنجه مهر اگر زلف ترا شانه کند میتواند به نگاهت سر راهی گیرد عشق اگر تربیت جرأت دیوانه کند غیر شمشاد که دارد بقدت نسبت دور که تواند که سر زلف ترا شانه کند؟! همچو دندان بلب از حیرت رویت ما را قدم اشک بهر جا که رسد خانه کند شاهی کشور آسودگی از واعظ ماست این نه کاریست که هر عاقل و فرزانه کند واعظ قزوینی