واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۲۸۰: بشوق آن گل عارض، مرا با خار خوش باشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بشوق آن گل عارض، مرا با خار خوش باشد بیاد لعل او، با اشک چون گلنار خوش باشد بتن هر رگ مرا شاخ گلی گردیده از داغت اگر داری دماغ سیر این گلزار، خوش باشد گرفت از عارض او پرده، زو صر صر آهم اگر ای دیده داری طاقت دیدار خوش باشد نباشد خود فروشان را بغیر از روی بازاری از آن ما را برندان ته بازار خوش باشد غم او هرکجا باشد، غم دنیا نیابد ره که هر ناخوش که باشد، با غم آن یار خوش باشد تن عریان، ز اشک آتشین پوشیده شد ما را فقیران را ز عشق، این خلعت زر تار خوش باشد بده خود را بیار و، کام دل بستان ازو واعظ که پیش خود نبودن، پیش آن دلدار خوش باشد واعظ قزوینی