واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۱۶۳: میدود هر سو سخن،صاحب سخن گر ساکن است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
میدود هر سو سخن،صاحب سخن گر ساکن است دود مجمر هر طرف گردان و، مجمر ساکن است هست هرجایی اگر سر، لیک پابرجاست عشق گر چه غلتانست گوهر، آب گوهر ساکن است یار اگر شوخ است، ندهد شیوه تمکین ز دست در نظر هرچند بی تاب است جوهر، ساکن است از گرانخوابان نیاید همرهی با رهروان رفت آب از جوی مرمر، آب مرمر ساکن است مطمئن باشند دائم راست کیشان دور نیست در میان حرف ها حرف الف گر ساکن است مضطرب از حال من هرگز نمیگردد دلش چون رگ سنگی که پیش باد صر صر ساکن است هر دلی کامروز لرزد واعظ از بیم گناه وقت پیچاپیچ دلها روز محشر ساکن است واعظ قزوینی