واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۱۴۹: ز اهل جود، چه منت؟ دهنده یزدان است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز اهل جود، چه منت؟ دهنده یزدان است نه نور خانه ز روزن، ز مهر تابان است مراد خود زدر دوست کن طلب، کآنجا کسی که نیست رهش، چوبدار و دربان است بوقت مرگ، کریمی بزیر لب میگفت خوش است داد و دهش، گرچه دادن جان است چه به از این که شود از تو سیر، گرسنه یی بجاست گر لب گندم همیشه خندان است! ببند بار خود ای نخل، تا جوانی هست که پنج روز دگر این بهار مهمان است ز باغ، صحبت یاران بود غرض واعظ که باغ ما و گل ما، جمال یاران است واعظ قزوینی