واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۱۳۹: گردباد از خودنمایی، روز وشب پا درگلست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گردباد از خودنمایی، روز وشب پا درگلست جاده را ز افتادگی سر در کنار منزل است برگ گل از خاکساری گشته خود سر در چمن در بیابان خاربن، از سرکشی پا در گل است بسکه طومار سخن پیچیده در دل مانده است تا رها گردیده از دست زبانم، در دل است کافرم گر در دو عالم غیر او دارم کسی در قیامت اوست خونخواهم که اینجا قاتل است چون کنم با دوری جانان؟ که در بزمی که اوست رنگ را از چهره عاشق پریدن مشکل است دل ز خود بردار واعظ چون قد از پیری خمید رخت بیرون بر، که دیوار بدن خوش مایل است واعظ قزوینی