واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۹۵: تخته آیینه مهر تواند این سینه ها
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تخته آیینه مهر تواند این سینه ها زیر مشتی قطعه عکس خطت، آیینه ها نیست ابنای زمان را بهره یی از دلخوشی زنده در گورند دلها از غبار کینه ها شادکامیهای دنیا نیست هرگز بی ملال شنبهی دارند از دنبال این آدینه ها بدتر از عیب کسان گفتن نباشد هیچ عیب چون نگه بر روی مردم میکنند آیینه ها؟ جز به فقر و خاکساری، سربلندی کس نیافت نیست راهی قصر عزت را بجز این زینه ها بود وقتی زینت مردان قبای پینه دار کشته بر تن لکه پیسی کنون این پینه ها سده دلسختیم، زین چرب و شیرینها گداخت ای خوشانان جوین فقر و، آن کشکینه ها آشنایان را بهم هرگز نمی چسبد دو دل از میان تا برنخیزد غبار کینه ها پند اگر از مردم دیرینه میباید شنید بود واعظ در جوانی نیز از دیرینه ها واعظ قزوینی