واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۳۶: گل چو او خواهد شود، بنگر خیال خام را؟
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گل چو او خواهد شود، بنگر خیال خام را؟ سرو حرف قد زند پیشش، ببین اندام را می کند کیفیت آن چهره، یک سر جام را پخته سازد آتش لعل تو، حرف خام را جنگ آن بدخو، مرا از جان شیرین خوشتر است کرده باطل شهد آن لب تلخی دشنام را مدعا از دل برون کن، تا برآید مدعا شد نگین با نام، تا افگند از خود نام را میشود در قتلم آن بیرحم، آرام تر میبرد هرچند از دل بیشتر آرام را بسکه دارد بامن آن بیرحم دایم زهر چشم جز ازین نسبت ندانم تلخی بادام را گرچه بینایی بکار خود، ز حق روزی طلب بهر ماهی چشم بر دریاست دایم دام را پر ز ما ناهمدمان روز سیه را رنگ نیست در غریبی هست واعظ بیشتر غم، شام را؟ واعظ قزوینی