کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۴۵۲: هم جفای دوستان هم حور دشمن می کشم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هم جفای دوستان هم حور دشمن می کشم هر که از هر جا برآرد تیغ گردن می کشم پهلوی چرب غنا ارزانی دون همتان من ز خاک آستان فقر روغن می کشم چند باشم شعله هر گلخنی دیگر چو داغ بر در دل می نشینم پا بدامن می کشم بسکه از ذوق خموشی دم زدن دشوار شد هر نفس کز دل کشم پیکانی از تن می کشم شرم بادم دارم ار سرمایه از دشمن دریغ برق را دامن همیگیرم بخرمن می کشم در نظر شاخ گلی دارم که در هر سرزمین رنگ می ریزم زاشک و طرح گلشن می کشم خار را از پا برون می آورم دائم بخار تا نپنداری درین ره بار سوزن می کشم وای اگر می ماند با ما آنچه شیطان برده است بار خود می بینم و منت ز رهزن می کشم بسکه با آوارگی خو کرده ام دایم کلیم میخلد خارم بپا گر پا بدامن می کشم کلیم کاشانی