کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۴۱۲: اگر چه هست مرا بیتو داغ بر سر داغ
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر چه هست مرا بیتو داغ بر سر داغ زنم ز ناخن هر لحظه حلقه بر در داغ نشسته بر سر بالین من بدلسوزی رفیق در شب غم چون فتیله بر سر داغ چنان نگار شد از نیش غمزه ات مرهم که تا بحشر نخیزد ز روی بستر داغ ستاره سوخته ای همچو من ندارد عشق که هست کوکب بخت سیاهم اختر داغ تو چون بجلوه در آئی برای دفع گزند سپند آبله سوزد دلم بر اخگر داغ درون سینه غم او بمجلس آرائی است صراحی دل پر خون گواه ساغر داغ کلیم سوخته را وقف شد که بردارند ز روی بستر تب چون سیاهی از سر داغ کلیم کاشانی