کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۳۱۳: سالک نه ره بگم شده از جستجو برد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سالک نه ره بگم شده از جستجو برد باید بخود فرو شود و پی باو برد تن پروری که راحت زخم ترا شناخت بی آب لقمه ای نتواند فرو برد خونابه اش گلاب فشاند به پیرهن زخم کسیکه از گل روی تو برد هر کس امین گنج قناعت نمی شود این فیض خاص را دل بی آرزو برد صبرم چو آبروی عزیزان جور تو جائی نرفته است که کس پی باو برد گلدسته ای زشعله به بندد بسان شمع گر تحفه ای کسی بر آن تندخو برد جائیکه ترک چشم تو گردد بهانه جو سر را بمزد ریختن آبرو برد از کوه غم به بند بخود لنگری کلیم تا چند سیل اشک ترا کو بکو برد کلیم کاشانی