کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۳۰۹: چو جرس کار دل ار ناله و فریاد بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو جرس کار دل ار ناله و فریاد بود مشنو خنده زخمش ز دل شاد بود تا بدیدار تو شد دیده بستان روشن سرو را گفت شکرانه که آزاد بود دم عیسی ز دلم عقده خاطر نگشود چون حباب این گرهی نیست که بر باد بود دانه کشت مکافات دمد از دل سنگ دام هر صید گهی در ره صیاد بود حسن محتاج تکلف نبود زانکه بزلف هیچ نفزاید اگر شانه زشمشاد بود مرگ فرزند ندید آنکه سخن زاده اوست کاشکی عمر پدر صد یک اولاد بود نکنی شکوه ز خونریزی آن غمزه کلیم رحم غیب است اگر در دل جلاد بود کلیم کاشانی