کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۲۹۶: سیل را درس روانی گریه ما می دهد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سیل را درس روانی گریه ما می دهد شور بختی اشک ما تعلیم دریا می دهد روزگارم سربسر از تیره روزی یکشبست وعده وصلم چه حاصل گر بفردا می دهد مفتی خط کز لب او کام بخشی می کند بوسه را نشمرده و بیوعده فتوی می دهد صرفه خود گر کسی بیند نه جای طعنه است دین ناقص را اگر زاهد بدنیا می دهد نیست دل هر دم حریف ترکتاز تازه ای هر چه دارد چون صدف یکجا بیغما می دهد وسعت ملک جنون بنگر که یک دیوانه را صد بیابان در بیابان کوه و صحرا می دهد گاه پیری می کنم موی سفید از باده رنگ زانکه می رنگ جوانی را بسیما می دهد مرهم داغ دل پرواز باشد موم شمع داروی رنج خمارم دود مینا می دهد دل اگر دارد فروغی زاتش عشقست و بس شیشه را گر آبروئی هست صهبا می دهد دستش از دامان استغنای شیرین کوتهست کوهکن گر بیستون را در ته پا می دهد داغ جورش تا فراوان در نظر ناید کلیم جمله را چون برگ گل بر روی هم جا می دهد کلیم کاشانی