کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۲۹۲: هر زخم که خدنگ تو زیب نشان شود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر زخم که خدنگ تو زیب نشان شود چشمی دگر براه خدنگت عیان شود یارم بخشم رفته اگر عمر رفته است چندان نمی رود که ز چشمم نهان شود واصل ز حرف چون و چرا بسته است لب چون ره تمام گشت جرس بیزبان شود خاکش بسر که گریه بیحاصل منست آن باده ایکه بر دل مینا گران شود خاطر نشان شود بتو تأثیر تیر آه روزیکه پشت طاقت عاشق کمان شود طفلی که سینه شانه شد از زخم خط او چندان نکرده مشق که دستش روان شود خوش می برد رسائی زلف تو کار پیش زیبد که حلقه اش کمر آن میان شود افتاده را بچشم حقارت مبین که خاک گر سر کشد غبار دل آسمان شود کردی کلیم قافله اشک را روان کو لخت دل که آتش این کاروان شود کلیم کاشانی