کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۲۷۲: کسب کمال اهل جهان کسب زر بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کسب کمال اهل جهان کسب زر بود علامه آن بود که زرش بیشتر بود نیک و بد زمانه بود کاش مثل هم خارش بسر رسد گلش ار تا کمر بود داد از نفس درازی این دل که همچو شمع یک آه گرمش از سر شب تا سحر بود خون شد دلم چو لذت آوارگی شناخت تا در لباس موج گهر در سفر بود ماه نوی که یکشبه باشد تمام عمر در آسمان حسن هلال کمر بود آن ناوک و هدف که بعید وصال هم هرگز نمی رسند دعا و اثر بود از هر مراد کامروا باد آنکه گفت ترک مراد صندل هر دردسر بود نیرنگ بین که آفت سالک ز تشنگیست در آن رهی که نقش قدم چشم تر بود یارب ز حال ما چه تواند بیان نمود آن قاصدی که با تو زخود بیخبر بود از دوستان رسد همه آفت بدوستان چشم گهر سفید ز آب گهر بود آورده ام به پیش ز آوارگی کلیم راهی که خضرش از پی راه دگر بود کلیم کاشانی