کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۱۸۷: عمر سیرش کوته است ار جورت از دل می رود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عمر سیرش کوته است ار جورت از دل می رود چند گامی از ضرورت مرغ بسمل می رود خواب غفلت بسکه چشم کاروان عمر بست بانگ باید بر جرسها زد که محمل می رود کینه اش ای کاش باعث می شدی بر قتل ما خون ناحق کشته زود از یاد قاتل می رود دهر اگر بحر پرآشوبست مستانرا چه غم کشتی من بیخطر دایم بساحل می رود چون زبان گنگ باید در سخن خود را گرفت راه باریکست کار از طبع کاهل می رود بر زبان دارد حدیث چشم طوفانزای من خامه محذورست گر با سینه در گل می رود جذب شوقم می برد رهبر نمی خواهم کلیم هر که سیلابش برد بیخود بمنزل می رود کلیم کاشانی