کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۱۵۱: براه عشق تو جز اشک و آه با من نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
براه عشق تو جز اشک و آه با من نیست از آن متاع چه بهتر که باب رهزن نیست زبس گداختم از غم چنان سبک شده ام که خون ناحق من نیز بار گردن نیست بغیر دیده و دل کز غمت فروغ برند دو خانه هرگز از یک چراغ روشن نیست درین چمن دل ما همچو غنچه پیکان ز صد بهارش امید یکی شکفتن نیست برای قافله کعبه سبکباری هزار بدرقه و راهبر چو رهزن نیست دلم که در کف عشقت ز موم نرم تر است چو وقت پند شود کم ز سنگ و آهن نیست ببحر هستی غیر از حباب نتوان یافت سری که منت تیغ تواش بگردن نیست کم از هنر نبود عیب چون بجا باشد که تنگ چشمی عیب است و نقص سوزن نیست کلیم را سر همخانگی بشعله بود وگرنه جائی بهتر ز کنج گلخن نیست کلیم کاشانی