کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۴۱: ای ز بالای تو طوطی در کنار آئینه را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای ز بالای تو طوطی در کنار آئینه را وز گل روی تو سامان بهار آئینه را صبح را رشگ رخت افکنده است از چشم خویش دیگر از خورشید ننهد در کنار آئینه را زلف دلبند تو چون حیران خود می بیندش بخشد از هر حلقه چشم سرمه دار آئینه را در طریقت دل برنگ و بوی دادن ابلهیست کس نمی آراید از نقش و نگار آئینه را قیمت روشندلان بنگر که در روز مصاف شیر مردان حرزجان سازند چار آئینه را اینچنین کز رشک رویت دست بر سر می زند می سزد گر کس نسازد دسته دار آئینه را دل مدام از گرد غمهای تو می بالد بخویش در دیار عشق می باید غبار آئینه را برق حسنش نه همی بر خرمن ما زد کلیم کرد خاکسترنشین چون ما هزار آئینه را کلیم کاشانی