کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۲۸: بغیر خانه زنجیر و دیده تر ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بغیر خانه زنجیر و دیده تر ما کدام خانه که ویران نگشت بر سر ما بحیرتم که خبر چون بسنگ حادثه رفت که صلح کرد می مدعا بساغر ما زگرمی تب ما تا شود طبیب آگه کفی سپند فشاند بروی بستر ما بسینه صافی و روی گشاده چون ما نیست مگیر آینه گو خویش را برابر ما ازین سرایت سرگشتگی توان دانست که همچو گردش دامست سیر اختر ما دل از جفای که نالد شکایت از که کند بشهر طفلان افتاده مرغ بی پر ما دگر چه بخیه چه مرهم زهر دو کار گذشت که زخم همچو قفس گشت دور پیکر ما کدام بزم طرب را جدا زروی تو دید که می زآب سیه شد بچشم ساغر ما دماغ درد سر دولت از کجاست کلیم گرفتم اینکه هما سایه کرد بر سر ما کلیم کاشانی