کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۱۶: بیتو از گلشن چه حاصل خاطر افسرده را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بیتو از گلشن چه حاصل خاطر افسرده را خنده گل دردسر می آورد آزرده را ساغری خواهم دم آخر مگر همراه او سوی تن باز آورم جان بلب آورده را نه همین بیسوز عشقست، از هوس هم گرم نیست سینه تابوتست گوئی زاهد دل مرده را کاغذ غم نامه را کردم حنائی از سرشگ تا بیاد او دهم چشم بخون پرورده را صورت ظاهر اگر در حسن باشد، آفتاب آورد تاریکی دل پی بمعنی برده را دل مکن از دوست گر خواهی باو پیوست باز کس بگلبن تا یکی بندد گل افسرده را چون زخاک خاکساری گل دمیدن سر کند سر شود یکدسته گل خاک بر سر کرده را چشم مست او کجا پروای دل دارد کلیم هیچ نسبت نیست با می خورده پیکان خورده را کلیم کاشانی