سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۴۷۹: من از دست کمانداران ابرو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من از دست کمانداران ابرو نمی یارم گذر کردن به هر سو دو چشمم خیره ماند از روشنایی ندانم قرص خورشید است یا رو بهشت است این که من دیدم نه رخسار کمند است آن که وی دارد نه گیسو لبان لعل چون خون کبوتر سواد زلف چون پر پرستو نه آن سرپنجه دارد شوخ عیار که با او بر توان آمد به بازو همه جان خواهد از عشاق مشتاق ندارد سنگ کوچک در ترازو نفس را بوی خوش چندین نباشد مگر در جیب دارد ناف آهو لب خندان شیرین منطقش را نشاید گفت جز ضحاک جادو غریبی سخت محبوب اوفتاده ست به ترکستان رویش خال هندو عجب گر در چمن برپای خیزد که پیشش سرو ننشیند به زانو و گر بنشیند اندر محفل عام دو صد فریاد برخیزد ز هر سو به یاد روی گلبوی گل اندام همه شب خار دارم زیر پهلو تحمل کن جفای یار سعدی که جور نیکوان ذنبیست معفو سعدی شیرازی