نظیری نیشابوری
غزل ها
شمارهٔ ۵۴۷: خلوتی خواهم و سودای سر زلف کسی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خلوتی خواهم و سودای سر زلف کسی دم گرمی که چراغی بفروزد ز خسی ازگلم خار به دل می خلد افسوس که نیست پر و بالی که گریزم به شکاف قفسی شعله از قهر به بال و پر پروانه نکرد آنچه از لطف کند شهد به بال مگسی غم و اندیشه مرا زود درآورد از پای پای برجاتر ازین می طلبد عشق کسی؟ بس تنک حوصله ام دست و دلی می خواهم که بگیرم به فغان دامن فریادرسی محملی نگذرد از بادیه ما ورنه همه در وجد و سماعیم به بانگ جرسی لاف سربازی ما با تو «نظیری » غلط است چون تو بر چهره نداریم غبار فرسی نظیری نیشابوری