نظیری نیشابوری
غزل ها
شمارهٔ ۴۹۹: پرده بردار و صلای می به شیخ و شاب ده
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پرده بردار و صلای می به شیخ و شاب ده صومعه داران عارف را شراب ناب ده آخر ای ابر کرم پرورده فیض توایم دود از ما تشنگان برخاست ما را آب ده از ادب حرفی رقم آموزگار ما نکرد دفتری از حسن خود داری به ما یک باب ده این دل افکنده را یک بار بردار از زمین گر نه داغ مهر تو باشد برو پرتاب ده ترسم از خونریزی زلفت که گیرد دامنت خون دل ها از شکنجش می چکد کم تاب ده خوابش از سر رفت با ما هر که همزانو نشست تاب بیداری نداری تن به جای خواب ده وه که از طوفان عشقت برق دل را آب برد من نگفتم سر به جویم این همه سیلاب ده از حرارت هر شبم ضعف دل افزون می شود یک صباحم از لب خود شربت عناب ده از شکاف دل به چشم جان «نظیری » بیندت روی بر محراب داری پشت بر اصحاب ده نظیری نیشابوری