نظیری نیشابوری
غزل ها
شمارهٔ ۴۶۹: بسی الطاف و احسان کرد حیرانم چه دید از من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بسی الطاف و احسان کرد حیرانم چه دید از من گلم را خود سرشت و عشق خود را آفرید از من عنایت های پنهانیش را گویم معاذالله بجز از دیگری یوسف که نتوانی خرید از من خیال او لبالب کرد بیرون و درونم را به صد شمشیر نتوان یک سر مو را برید از من سخن شوریده می آید نمی دانم چه می گویم ترش می بینم آن رو را مگر حرفی شنید از من بهاری بر سرم بگذاشت و تخمی از گلم نشکفت همان خاکم که دایم خار کلفت می دمید از من تقاضا بر تقاضا چون توانم لب فروبستن در هفت آسمان را عشق می خواهد کلید از من ز دیگر کشتگان خود را به خون غلطیده تر خواهم که در روز جزا مظلوم تر نبود شهید از من به محشر هر کسی کاری و هر یاری و بازاری من و آهوی صحرایی که دایم می رمید از من «نظیری » بس ازین آه و فغان دل خراش آخر به مردم تا به کی آزار دل خواهد رسید از من نظیری نیشابوری