نظیری نیشابوری
غزل ها
شمارهٔ ۴۴۴: تا از قضای دشت به گلشن فتاده ام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا از قضای دشت به گلشن فتاده ام از چشم طایران نوازن فتاده ام در نقش کارگاه جهانم نمود نیست کز ضعف همچو رشته ز سوزن فتاده ام گه سینه می خراشم و گه چهره می کنم شوریده تر ز باد به خرمن فتاده ام نی در حساب گوهرم آید نه در نظر از کیسه کریم به برزن فتاده ام مشتاق التفاتم و محتاج رحمتم چون طفل شیرخوار به دامن فتاده ام سعیم اسیر دوست درین ترکتاز کرد طالع نگر که قسمت دشمن فتاده ام زین بوم و مرغزار نیم گر ملونم طاووس سدره ام ز نشیمن فتاده ام باز شهم که تا کشد از مرحمت مرا در دست این عجوز برهمن فتاده ام طبل رحیل قافله سالار می زند من در طلسم بی در و روزن فتاده ام چون گل به رنگ و بوی هوا خرقه در گرو دستار داغدار به گردن فتاده ام ریحان دمد به عشق «نظیری » ز آتشم در گلشن خلیل ز گلخن فتاده ام نظیری نیشابوری