نظیری نیشابوری
غزل ها
شمارهٔ ۴۳۹: شب نه تشویش صبا نی شور بلبل داشتم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شب نه تشویش صبا نی شور بلبل داشتم خلوتی تا صبحدم با سنبل و گل داشتم عیش ها سیل بهاری بود، تا آمد گذشت صحبتی با دوستداران بر سر پل داشتم یاد آن مستان که برچیدند از اینجا نقل و جام بهره کیفیتی از جزو تا کل داشتم پرتو اکسیر چشمانم به گنج افتاده بود هرچه می بردند در بردن تغافل داشتم کارم از یک زخمه آخر شد که ظاهر کرد عشق هرچه در جوهر ترقی و تنزل داشتم عشق و مستی زودتر زینم به مقصد می رساند دیر از آن رفتم که در رفتن تأمل داشتم در همه کاری مسافر را سبکباری خوش است بسکه ماندم توشه در بار توکل داشتم می شنیدم از «نظیری » عشق وی کردم هوس کی چنین جانسوز دردی در تخیل داشتم نظیری نیشابوری