نظیری نیشابوری
غزل ها
شمارهٔ ۴۰۷: منادیست در آن کو که خون زنده سبیل
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
منادیست در آن کو که خون زنده سبیل به عشق نیست زیان قاتل است اجر قتیل نگاه بر ره مردان غیب دوخته ایم هنوز دیده به گردی نکرده ایم کحیل رسوم فقر و توکل درازدستی نیست نشسته ایم که خرما در اوفتد ز نخیل به اضطراب، پدید آمدیم و نیست شدیم که در نهاد کرم بود، غایت تعجیل جمال و جاه موافق به هم نساخته اند قبای سرو قصیر است و قد سرو طویل شقاوت ازلی را، علاج نتوان کرد به مهد، جبهه بدخو سیه کنند از نیل به بر و بحر زمین، فرصت اقامت نیست به چار حد جهان می زنند طبل رحیل دمی سه چار، شبستان عمر روشن دار که روغنت به چراغ است و نور در قندیل خوشی باغ و گلستان طلب، نه مزرع و ده وظیفه گر نشود وجه می خداست کفیل قدح کش و به چمن صنع حق تماشا کن بسست سرو به تکبیر و مرغ در تهلیل به جان مپیچ «نظیری » اگر جنان خواهی که بوی باغ و چمن نشنود دماغ بخیل نظیری نیشابوری