نظیری نیشابوری
غزل ها
شمارهٔ ۳۸۷: تو این گشاد و گره ها به دام فکر مباف
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تو این گشاد و گره ها به دام فکر مباف امید نیست که عنقا برآید از پس قاف درین دیار که ماییم آدمیت نیست تو هر کجاش به بینی بگو چه شد انصاف مرا ز سنت و حرمت سه انتخاب افتاد امام ساده رخ و عشق پاک و باده صاف ز علم و زهد و ورع بوی شید می آید کجاست باده که از خود بشویم این اوصاف جمال و جاه به حسن وفا صفا دارد تو را که حسن وفا نیست از جمال ملاف شجاعتی که برآیی به دیگران سهلست اگر به خویش برآیی تهمتنی به مصاف کی این جماعت جاهل خداشناس شوند که در امور خلافت همی کنند خلاف تو را چنان که تویی وصف می توانم کرد خطیب شهر اگر تیغ می نهد به غلاف نه عارف است که گفت از حسد «نظیری » را چگونه صیت تو اقلیم را گرفت اطراف ز لطف شه شده دیهیم پوش درزی شهر چه حیرت است اگر جوهری شود صراف نظیری نیشابوری