نظیری نیشابوری
غزل ها
شمارهٔ ۲۴۸: ز گردش های چشمش مستی پیمانه می خیزد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز گردش های چشمش مستی پیمانه می خیزد گره از ابروان می خیزدش مستانه می خیزد چو در روز قیامت هرکسی خیزد به سودایی شهید نرگس او از لحد دیوانه می خیزد مهیای فنایم جلوه ای در کار می خواهم مهم بر بام تابد آتشم از خانه می خیزد چراغ اهل عشق از کلبه من می شود روشن نشنید ذره گر بر روزنم پروانه می خیزد ز بس محو تصور کردن یارم نمی دانم که در کاشانه می آید، که از کاشانه می خیزد سبق از یک ورق، لیلی و مجنون را چه حالست این یکی دیوانه می گردد، یکی فرزانه می خیزد ز شرح قصه ما رفته خواب از چشم خاصان را شب آخر گشته و افسانه از افسانه می خیزد بر دنیا و دین خواهی سرشکی بر جراحت ریز کزین آب و زمین صد خرمن از یک دانه می خیزد مگر گاهی «نظیری » می کند آرامگاه اینجا؟ جنون از سایه دیوار این ویرانه می خیزد نظیری نیشابوری