نظیری نیشابوری
غزل ها
شمارهٔ ۲۴۲: دل کز تو شد بریده کم از سنگ و رو نبود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل کز تو شد بریده کم از سنگ و رو نبود پیوند روح بود به تو انس و خو نبود مهر تو ناگهان به سر آمد سبب نداشت هجر تو اتفاق فتاد آرزو نبود ناسازی نزاکت طالع سبو شکست با آن که در دم آن قدر اندر سبو نبود چشم و دماغ مردم عاقل گرفته بود یا خود گل جنون مرا رنگ و بو نبود عقلم که امتیاز گهر ز استخوان نکرد کام هما برید و درش در گلو نبود گر پل به راه نامه و قاصد نمی شکست بسیار تیره آب محبت به جو نبود معجز فرو گذاشت ز سر کان گل عذار لایق به روی مفلس ناشسته رو نبود گفتم که عهد بستن و تنها گذاشتن دانی بد است، اگرچه نگویم نکو نبود حسن تو در ترازوی ابر و بلا فروخت روزی به من که دست رس سنگ و رو نبود گفت آن زمان که غمزه ام این ماجرا نوشت هیچم به هستی تو سر گفتگو نبود ای طایری که نامه سوی دوست می بری گر پرسدت که بود «نظیری » بگو نبود نظیری نیشابوری