نظیری نیشابوری
غزل ها
شمارهٔ ۲۲۶: ز بیداد تو حرف مهر را نام و نشان گم شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز بیداد تو حرف مهر را نام و نشان گم شد کتاب حسن را جزو محبت از میان گم شد ز جوش بوالهوس گرد دلت عاشق نمی گردد طفیلی جمع شد چندان که جای میهمان گم شد سحر بیتی مغنی می سرود از تو به یاد آمد چنان شوری برآوردم که وقت دوستان گم شد به نالش خواستم جا در دلت، افتادم از چشمت گدا آمد که صدر قرب یابد، آستان گم شد پس از عمری شدم عرضی کنم، چندان به پیش آمد که مضمون سخن صدبار از دل تا زبان گم شد متاعی دیر اگر داریم بر ما رد مکن زاهد به عزم کعبه می رفتیم راه کاروان گم شد هوش تا تافت رو از من مزاج کارها برگشت طرب تابست در بر من کلید آسمان گم شد هوس را در فراق مرحمت خواب گران بگرفت طرب را در سراغ عافیت نام و نشان گم شد اگر پرسد کسی حال «نظیری » را بگوییدش که در دامست آن مرغی که شب از آشیان گم شد نظیری نیشابوری